تحول در طراحی و اجرای پروژه های بزرگ، توسط غول صنایع های-تِک
شرکت آگرینپی | Agrinpay
برگرفته از مقاله وزین پروفسور بتن فلایوبرگ، متخصص تحلیل و مدیریت مگا پروژه ها
“Four Ways to Scale Up: Smart, Dumb, Forced, and Fumbled,”
شاید در مورد کارخانه باطری سازی شرکت تسلا شنیده باشید. گیگافکتوری شماره 1 یا گیگا نوادا. یک کارخانه پنج میلیارد دلاری ساخت باتری لیتیوم یون با تکنولوژی پیشرفته که در نوادا آمریکا در حال ساخت است و هدف آن تولید باتری در یک مقیاس عظیم و بی سابقه و در نتیجه کاهش هزینه تولید و در نهایت کاهش هزینه ساخت خودروهای برقی و سیستم های برق خانگی است. گیگا فکتوری 1 با مساحتی بیش از نیم میلیون مترمربع یا 107 زمین فوتبال بزرگترین ساختمان جهان خواهد بود. ساختمان از نظر طراحی مدولار است. هرمدول اصلی یک “بلوک” نامیده می شود و بخشی از کارخانه است که می تواند به محض تکمیل شدن شروع به کار کند، در حالی که سایر بلوک های کارخانه نیز در حال ساخت هستند و آنها نیز پس از تکمیل شدن می توانند در مدار تولید قرار بگیرند و به همین ترتیب کل کارخانه با ساخته شدن بلوک به بلوک تکمیل خواهد شد. در واقع این بلوک ها لگوهای گیگافکتوری هستند.
ساخت گیگافکتوری از اواخر سال 2014 آغاز شد. در سه ماهه سوم سال 2015، اولین بخش از کارخانه به پایان رسید و تولید تسلا پاوروال که یک سیستم ذخیره انرژی خانگی است آغاز شد. پس از تکمیل سه بلوک از 21 بلوک، که تقریبا 14 درصد از کل کار محسوب می شود، در ژوئیه 2016 افتتاحیه بزرگ کارخانه برگزار شد. تولید انبوه سلولهای باتری از ژانویه 2017 آغاز شد. سرعت ساخت و به بهره برداری رسیدن این کارخانه با آنچه در دنیای ساخت و ساز بطور معمول می بینیم متفاوت است. پروژه ای با این هزینه و ابعاد معمولا 5 تا 7 سال طول می کشد تا به مرحله بهره برداری برسد.
همانطور که متوجه شدید استراتژی تسلا برای ساخت و به بهره برداری رساندن این کارخانه بر پایه سرعت استوار است. تسلا از تاکید خود بر سرعت دو مزیت اساسی را به دست می آورد. اول، شرکت خود را در معرض ریسک افزایش هزینه کمتری قرار می دهد زیرا احتمال افزایش هزینه های پروژه با مدت زمان برنامه ارتباط مستقیم دارد. هوشمندانه است. دوم، در مقایسه با رویکردهای معمول، تسلا سالها زودتر کارخانه را در چرخه تولید و درآمد قرار می دهد. و این حتی هوشمندانه تر است. هر دوی این مزیت ها برای یک شرکت در حال رشد با سرعت زیاد، که برای تداوم رشد خود و تامین منابع پروژه های پر ریسک ساخت و ساز به پول نقد نیاز دارد، حیاتی است.
نویسنده مقاله می گوید یک بار مدیرعامل یکی از قدیمی ترین و بزرگترین شرکت های ساختمانی جهان برایش داستان جالبی در مورد تجربهاش از کارخانه گیگافکتوری 1 تعریف کرده است: ” هنگامی که از برنامه های تسلا برای ساخت این کارخانه باخبر شدم با مدیر تسلا ایلان ماسک تماس گرفتم و سعی کردم خودم مستقیم با او صحبت کنم و خدماتی را که می توانیم برای ساخت کارخانه ارائه کنیم برایش توضیح دهم. در صحبتهایم به او گفتم ما یکی دو چیز در مورد اجرای پروژه های بزرگ می دانیم و فکر می کنم بتوانیم کمک کنیم. ماسک دیگر پاسخ تماسهای من را نداد و دیگر تماس هم نگرفت و یجورایی به من برخورد. ” او بعدا متوجه شد که ماسک قصد داشته که تسلا فرایند ساخت گیگافکتوری 1 را از ابتدا بازآفرینی کند، همانطور که قبلا تولید خودرو و موشک را متحول کرده بود- و نمی خواست با درگیر کردن یک شرکت ساختمانی سنتی تحت تاثیر تفکرات متعارف و رایج مهندسی ساخت قرار گیرد.
مدیرعامل این شرکت ساختمانی بزرگ به شدت از پاسخ ندادن به تماسهایش دلخور شده بود اما بیشتر از آن نگران. آیا این یک جرقه از آینده صنعت ساخت و ساز بود که توسط کارآفرینان صنایع های- تک مانند ایلان ماسک زده می شد؟ به عنوان یکی از کم بهره ورترین ( و فاسدترین) صنایع، ساخت و ساز از تحول بسیار عقب افتاده است. ماسک و سایر کارافرینان فناوری این را می دانند و قطعا دیر یا زود این تحول رخ خواهد داد، یا به دست ماسک و امثال او یا به دست اشخاص دیگر. اگر در صنعت ساخت و ساز فعالیت می کنید به آنچه در گیگافکتوری های تسلا و در سیلیکون ولی اتفاق می افتد بسیار توجه کنید. مدولارسازی، تکرارپذیری و سرعت سه اصلی است که باید در برنامه ریزی، طراحی و اجرای پروژه های ساخت و ساز و همچنین پایه گذاری استراتژیهای کسب وکارهای این حوزه به آن توجه جدی شود. پیش از آنکه توسط سایرین متحول شوید، خود را متحول سازید.
تسلا با اتخاب یک رویکرد مدولار در طراحی و ساخت کارخانه با استفاده از بلوک هایی که به محض تکمیل شدن وارد چرخه بهره برداری و تولید می شوند، فاصله زمانی بین تصمیم گیری برای ساخت و ارائه محصول و خدمت را به حداقل رساند.
تسلا با تبدیل کردن کل کارخانه به بلوک های مستقل که در کنار یکدیگر قرار می گیرند بر تکرارپذیری مدول ها تاکید دارد. در این حالت یادگیری موثر و سریع امکانپذیر می شود و در ساخت بلوک های بعدی از تجربیات، موفقیت ها و شکست های حاصل شده در طراحی و اجرای مدولهای قبلی استفاده خواهد شد بنابراین هر چه به جلو می رویم اجرای بلوک ها با سرعت بیشتر و خطای کمتر انجام می شود.
سرعت در استراتژی های تسلا از اهمیت بالایی برخوردار است. تسلا با طراحی مدولار و بلوک به بلوک کارخانه در واقع از رویکرد کسب و کارهای استارتاپی ناب و کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) استفاده کرده است یعنی هر بلوک با دارا بودن ویژگی های کافی جهت شروع تولید، با هدف تسریع در یادگیری درباره محصول و براساس آن توسعه و عرضه بیشتر ساخته می شود. برای تسلا هر بلوک گیگافکتوری 1، حکم یک کمینه محصول پذیرفتنی را دارد که می تواند به محض کامل شدن در جای خود قرار گرفته و بستر یادگیری سریع برای بلوک های بعدی را فراهم می سازد. در نتیجه این رویکرد، تسلا اولین محصول خود را تنها یک سال پس از تصمیم به احداث کارخانه تولید کرد. چنین سرعتی برای این نوع شرکت ها با این ابعاد بسیار غیرمعمول است. برای تسلا، علاوه بر تسهیل و تسریع در یادگیری، استفاده از این رویکرد یعنی دسترسی سریعتر به درآمدی که برای رشد و دستیابی به اهداف پیشبینی شده ضروری است.